سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : چهارشنبه 91/1/9 | 1:28 عصر | نویسنده : محسن قادری

تو مگه نگفته بودی که به عشق من اسیری

زنده هستی به امیدی که یه روز برام بمیری

من نگفته بودم که تواین دنیا غریبم

جز تو هیچکسی نمونده تو یکی نده فریبم

کاش برای یک مرتبه هم میشد بدونی

نمیمونه دنیا اینجور توهم اینطور نمیمونی

وقتی هر طرف هر چشمکی خنجره

دروغ و دورویی حرف اول و آخره

دیگه من به هرنگاهی شک میکنم

توبگو به هر صدایی شک میکنم

کی میگه اونچیزی رو که باور داره؟

کی میگه اونچیزی رو که تو سر داره؟

حالا دیگه به سادگیام میخندم

به هیچ کس و هیچ چیز دل نمیبندم

تو مگه نگفته بودی سایه سایه پابه پامی؟

هرجای دنیا که باشم و نباشم تو باهامی؟

من همونم که چه آسون چشمامو به تو فروختم

لحظه لحظه با تو خندیدم و از اشک تو سوختم

کاش فقط برای یک مرتبه هم میشد بدونی

نمیمونه دنیا اینجور توهم اینطور نمیمونی




  • فروش بک لینک | قالب وبلاگ | قالب وبلاگ