سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : سه شنبه 91/6/28 | 1:7 عصر | نویسنده : محسن قادری

تو به من احتیاج داری و من از تو خستم بفهم در کم کن

فکر نکن دستو پاتو میبندم تو خودت مرد باش ترکم کن

دیگه این عشق نیست دیوونه وقتی قلبت برام نمیلرزه

چشماتو روی هردومون واکن این یه عادت چند می ارزه

هر دوتامون مثل یه کوه یخیم همه چی بین ما دوتا سرده

به دلت شک نکن عزیز دلم دیگه اون عشق بر نمیگرده

خودتم باورت نمیشه ولی بی منم میشه قصه رو سر کرد

وقتی عادت کنی به تنهایی خیلی چیزا رو میشه باور کرد

هی نگو با تومن عوض میشم نگو میشه به عشق برگردم

جلوی کی دروغ میبافی بچه من با تو زندگی کردم





تاریخ : چهارشنبه 91/6/8 | 1:14 عصر | نویسنده : محسن قادری

بهت گفتم میخوام یادت نیفتم

چشام هی تو نخ عکس تو میره

یه آهنگی گذاشتم که میدونم

اگه گوشش کنی گریه ت میگیره

صدام از گریه دیشب گرفته

دارم میمیرم از دیوونه حالی

با اشکام باز مهمونی گرفتم

همه چی هست فقط جای تو خالی




تاریخ : سه شنبه 91/5/10 | 7:9 عصر | نویسنده : محسن قادری

بند بند تنم باز میشد

وقتی از غریبه ها می شنیدم

که چطور

              بند

                  بند

                       لباسش را

                                       باز میکردی

 

 

 

 

 

 

 

 




تاریخ : شنبه 91/4/31 | 2:33 عصر | نویسنده : محسن قادری

قرار بود بمونی کنار غرورم

نگو قسمت اینه نگو ازتودورم

قرار بود بیای توی بی کسیهام

یه کاری کنی واسه دلواپسیهام

چقد بغض کردم کنارم نبودی

هزار بار دلم خواست ببارم نبودی

نبودی ببینی چقد سوت و کورم

چقد بی قرارم چقد بی عبورم

خودت نیستی اما غمت روبرومه

می خندم به بغضی که توی گلومه

دیگه هیچ امیدی به برگشتنت نیست

اینو من نمیگم خم جاده میگه

شقیقه ت سفیده داری پیر میشی

چقدر آینه حرفاشو ساده میگه

این ترانه رو با صدای دوست عزیزم پویابیاتی دانلود کنید وبعداز شنیدن نظر فراموش نشه




تاریخ : چهارشنبه 91/1/23 | 10:55 صبح | نویسنده : محسن قادری

وقتی دلتنگ تو بودم تو سکوتم و شنیدی

روی گونه های خیسم رد گریه هامو دیدی

اشک من نذاشت ببینم با کدوم ترانه رفتی

چقد عاشقونه موندی چقد عاشقانه رفتی

با یه لقمه نون و گریه با دل پاره و پیرم

زنده موندم تا بیای و بعد دیدنت بمیرم

یه صدای خسته دارم یه دل شکسته دارم

کمکم کن تا بتونم سر رو شونه هات بذارم

آخرش میکشه منو بغضی که توی صدامه

اینا قصه نیست عزیزم دفتر خاطرهامه

ساکتم غرق سکوتم تشنه ام کویر لوتم

تو همیشه نیستی اما من همیشه روبروتم




تاریخ : چهارشنبه 91/1/9 | 1:33 عصر | نویسنده : محسن قادری

حقیقت داره یا خوابه که دستات توی دستاشه

محاله اون نمیتونه مث من عاشقت باشه

باهاش خوشبخت و آرومی سرت روشونه ی اونه

یه روزی ماله من بودی ولی اینو نمیدونه

نمیدونه که دست تو تودستای منم بوده

بهش بگو که آغوشت یه وقت جای منم بوده

بگو چی بین مابوده سر عشقت چی آوردی؟

اونم حرفاتو باور کرد، واسه اونم قسم خوردی؟؟؟

منو یادت میاد اصلا همون که عاشقش بودی؟

چقد راحت یکی دیگه جامو پرکرد به این زودی




  • فروش بک لینک | قالب وبلاگ | قالب وبلاگ